جستوجوی «پاره کننده» در لغتنامههای دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.
More - 1 بسيار جاي از هم دريده کردن از همه جا دريدن پارچه پارچه کردن قطعه قطعه کردن لخت لخت کردن لت لت کردن تقطيع. ... جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده ...
More1 - از همه جا دریده ، قطعه قطعه ، تکه تکه . 2 - اندک اندک ، رفته رفته ، کم کم . معنی پاره پاره - فرهنگ فارسی معین لام تا کام
Moreمترادف 1- برخ، برخه، تكه، جزء، قطعه، لخت 2- بهر، حصه، قسمت 3- بخش، فصل 4- دريده، شرحه، گسسته، گسيخته 5- ژنده، غاز، فرسوده، مندرس 6- خرقه، مرقع، وصله 7- پرش، پرواز، پريدن 8- باج، خراج، رشوت، رشوه 9- كود انگلیسی
Moreپوست پاره . [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) قطعه ای از پوست . پاره ٔ پوست . پاره ٔ چرم : آن پوست پاره ها که در خانه ٔ کژدم می بینید اثر آن است . (گلستان ). ذوابة؛ پوست پاره ٔ آویزان بر مؤخر پالان .
Moreبرای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
Moreمعنی واژهٔ پاره پاره کردن در فرهنگ فارسی معین به فارسی، انگلیسی و عربی از واژهیاب
Moreمعنی پاره پاره کردن - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.
Moreپاره ممکن است یکی از موارد زیر باشد: پاره به معنای ازهمگسیخته ، بن مضارع پاشتن است، پاره به معنای یک قسمت یا بخش از چیزی; پاره، عبارتی دارای وزن مانند مصرع شعر; واژگان مرکب. پارهخط; پاره ...
Moreپاره پاره ابری است به شکل پاره های نامنظم که به وضوح دارای نمای ژنده هستند، این اصطلاح فقط در مورد ابرهای پوشنی و کومه ای به کار می رود.
More