معنی آسیاب آسیاب به زبان هندی

ترجمه هندی به فارسی ترجمه فارسی به هندی

بعد از نمایش ترجمه، با کلیک بر روی آیکون بلندگو، تلفظ به زبان انتخاب شده، پخش می شود. مترجم هندی به فارسی و مترجم فارسی به هندی با تلفظ - ترجمه آنلاین آبادیس.

More

اسیاب - معنی در دیکشنری آبادیس

سخنی از زبان آسیاب: انسان به سان دانه ی گندمی که بین دو سنگ آسیاب که سنگ زیرین، زمین و سنگ رویین زمان باشد در حال فرسوده شدن فرسایش سایش سابیده شدن آسیاب شدن قرار دارد تا وقت مشخص برای نرم شدن و ...

More

معنی آسیاب - لغت‌نامه دهخدا - لام تا کام

معنی آسیاب . (اِ مرکب ) (از: آس + آب ) آس که بقوت آب گردد، و توسعاً، هر نوع دیگر از آن . آب آسیا. آب آس : چرا چون آسیاب گردگردی بیاکنده به آب وباد و گردی ؟ (ویس و رامین ). بخواهد همی خوردمان آسیاب بدندان ما، در، گیا را فناست . ناصرخسرو.

More

ترجمه "آسیاب (بنای آسیاب یا دستگاه ... - Glosbe

چگونه "آسیاب (بنای آسیاب یا دستگاه آسیاب)" را به انگلیسی ترجمه می کنید؟ : mill. جملات نمونه : فقط بعد از خشک کردن و کامل آسیاب کردن اون ، میتونی بخوریش.

More

زبان هندی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

زبان هندی (دیواناگری: हिन्दी)، یا دقیق‌تر هندی نوین معیار (دیواناگری: मानक हिन्दी) یک زبان هندوآریایی است که در شمال و مرکز هند بدان سخن گفته می‌شود. هندی در واقع گونهٔ معیار و سانسکریت‌شده‌ی زبان هندوستانی است که خود برپایه گویش کهریبولی رایج در دهلی و مناطق پیرامونی در شمال هند پدید آمده‌است. هندی به خط دیواناگری نوشته می‌شود و یکی از دو زبان رسمی دولت هند در کنار انگلیسی است. هندی همچنین زبان رسمی ۹ ایالت و ۳ قلمرو اتحادیه و یکی از ۲۲ زبان برنامه‌ریزی‌شدهٔ در جمهوری هند است.

More

اسیاب - فارسی تعریف، دستور زبان، تلفظ ...

تعریف 'اسیاب' را بیاموزید. تلفظ، مترادف و دستور زبان را بررسی کنید. نمونه‌های استفاده شده را مرور کنیداسیابدر مجموعه نوشته‌های فارسی.

More

اسیاب - معنی "اسیاب" کلمه جو

فرهنگ معین ( آسیاب ) [ په . ] (اِمر. ) آسی که با نیروی آب کار می کند. ، ~به نوبت کنایه از لزوم رعایت کردن نوبت . لغت نامه دهخدا ( آسیاب ) آسیاب. ( اِ مرکب ) ( از: آس + آب ) آس که بقوت آب گردد، و توسعاً، هر نوع دیگر از آن. آب آسیا. آب آس : چرا چون

More

فراوردههای فرعی آسیاب در هندی ، ترجمه ...

"فراوردههای فرعی آسیاب" در هندی چگونه است؟ ترجمه "فراوردههای فرعی آسیاب" را در فرهنگ لغت فارسی - هندی بررسی کنید.

More

windmill - معنی تخصصی در دیکشنری آبادیس

windmill. معنی: اسیاب بادی، هر چیزی شبیه اسیاب بادی. معانی دیگر: آسیاب بادی، بادآس، (هر دستگاهی که با نیروی باد کار کند) - بادی، موتور بادی، بادکار، بادنیرویی، (مانند آسیاب بادی) چرخیدن، دورزدن ...

More

معنی آسیاب لغت‌نامه دهخدا واژه‌یاب

لغت‌نامه دهخدا. آسیاب . (اِ مرکب ) (از: آس + آب ) آس که بقوت آب گردد، و توسعاً، هر نوع دیگر از آن . آب آسیا. آب آس : چرا چون آسیاب گردگردی. بیاکنده به آب وباد و گردی ؟. (ویس و رامین ). بخواهد همی خوردمان ...

More